شعرمسیحی – وحدت
چه خوب بود ار دگر ظلمی نمی شد
بدون ظلم دنیا خوب می شد
نمی دیدی ستم بین خلایق
نمی گفتی : خلایق هر چه لایق
نمی دیدی حسادت بین مردم
زدن زخم زبان چون نیش کژدم
دلت آزرده از سرما نمی شد
تنت پژمرده از گرما نمی شد
عدالت برقرار می شد به عالم
نمی شد ظلم بر اولاد آدم
چو رویا می شد این ایام ما طی
به آرامی و با موسیقی ومی
برای حل مشکلات عالم
می شدند متحد اولاد آدم
اساس زندگی می شد محبت
گذشتن از خطا می گشت عادت
ز خود خواهی بشر می گشت آزاد
خدا از وحدت آدمیان شاد
( آمین )
نظرات
ارسال یک نظر